متینمتین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ღ❤ღمتین شاهزاده ی کوچکღ❤ღ

هفته دوم

شازده پسرم .... انار شیرین، خوشمزه زندگی من شما با دست و پاهای کوچکت به ما می فهمانی که چه خواسته ای داری ، با لبهای غنچه شده ات اعلام گرسنگی می کنی و با پا زدن هم یادآوری تعویض پوشک. زمان هایی که در خواب به سر می بری، به چشمهای بسته و نازت خیره می شوم و همه ی وجودت را عبادت می کنم. یکی از زیباترین لحظه های روزهای مادرانه ام شیرخوردن تو نازنین از وجود من است... آرامش درونی ام مدیون نوشیدن تو از شیره جونم است. سه شنبه 28 آذرماه شما اولین برف زمستونی رو دیدی ...مبارکت باشه . هرچه به بابا گفتم که شما را برای غربالگری باید به خانه بهداشت ببریم، گوش نکرد که نکردو گفت سرما می خوری و مریض می شی..... پنج شنبه 30...
2 دی 1391

هفته اول

  شازده پسرم عزیزم، نفسم، دونه ی انار شیرینم نمی توانم یا نمی خواهم از لحظه زمینی شدنت چیزی بگویم، همه ی حس هایم را تنها در ذهنم ثبت می کنم جایی که دیدنت جاودانه شد و تو با بزرگترین شک زندگیت روبرو شدی . ساعت 14.10از جای گرم و نرمت بیرون اومدی .وقت خروج از اتاق ریکاوری شما پایین تخت من بودید و انگشتانت را می مکیدی . پسرک سفیدم گرسنه بود شدید و من منتظر خروج همراهان بودم تا تو را در آغوش بگیرم و از شیره وجودم سیرابت کنم. بابا عاشقانه نگاهت می کرد و من غرق در لذت بودم . خدا را شکر برای دیدن این لحظات شیرین. مامانم که شب اول رو با ما تو بیمارستان سر کرد و از خنده ها و گریه هایت فیلم گرفت.   4شنبه (روز دو...
29 آذر 1391